2 دی 1403

مرکز تخصصی مهدویت

مهدويت، جهاد فرهنگي و راهبردي ما

فهرست مطالب:

مهدويت، باورداشت ديني است كه همه زواياي زندگي ما را در برمي‌گيرد و بر رويكرد و رفتارهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ما اثر مي‌گذارد. شايد كمتر انديشه‌ ديني را بتوان سراغ گرفت كه همانند مهدويت با ابعاد مختلف زندگي ما در هم تنيده شده و در ارتباط مستقيم بوده است. زواياي اين بحث در مقالات مختلف مورد بررسي قرار گرفته است؛ اما اين مسئله مطرح است كه آيا جامعه منتظر، جايگاه محوري و راهبردي مهدويت را دقيقاً شناسايي كرده و برنامه‌ها و سياست‌هاي خود را در اين زمينه تعيين كرده است؟!

آنچه مشخص است اينكه ما نتوانسته‌ايم آن‌گونه كه شايسته و بايسته است، مهدويت را نقطه كانون و محوري برنامة و فعاليت‌هاي خود قرار دهيم و راهبردهاي مشخصي در رابطه با آن اتخاذ كنيم. علّت آن نيز نبودن برنامه جامع در (سياست‌گذاري فرهنگي) است؛ يعني، نه تنها راهبردها و استراتژي‌هاي خاص نسبت به مهدويت نداريم، بلكه سياست‌ها و خط مشي‌هاي روشني نيز در اين زمينه نداريم. از اين‌رو بايد تغيير و دگرگوني اساسي در نوع نگاه ما نسبت به مهدويت صورت گيرد و جايگاه محوري و بنيادي آن نه تنها در سياست‌ها و برنامه‌هاي كلان ما مشخص گردد؛ بلكه در راستاي تبيين، ترويج و تبليغ آن نيز برنامه‌ها و راهبردهاي مشخصي ارائه و اجرا شود.

اين امر نيازمند اين است كه نوع نگاه و رويكرد ما نسبت به مهدويت و بهره‌مندي از گنجينه‌هاي ارزشمند معارفي آن (روايات، ادعيه، زيارات و…) تغيير يابد و در مسير درست آن قرار گيرد؛ تا در اين زمينه بتوان نظريه‌پردازي كرد.

تغيير و اصلاح و بازسازي امور مهم و بنيادين، به راحتي قابل تحقّق نيست و فرجام بهينه‌اي براي آن تصوّر نمي‌شود. در اين‌گونه موارد دو رويكرد بايد اتّخاذ شود:

1. جهاد و كوشش مداوم

2. برنامه‌ريزي راهبردي (استراتژيك)

در كنار تلاش و كوشش همه جانبه، مهم‌ترين برنامه، داشتن استراتژي (راهبرد) درست و مناسب است.

(راهبرد، الگويي از اهداف نهايي، سياست‌ها، برنامه‌ها،‌ اقدامات، تصميم‌ها يا تخصيص منابع است كه سازمان، كار سازمان و چرايي انجام دادن آن را تعريف مي‌كند).

برنامه‌ريزي راهبردي نيز به شيوة نظام يافته بر مطالعه و بررسي اهداف و راه‌هاي رسيدن به آنها تكيه دارد تا از اين راه آمادگي رويارويي با تغييرات آينده ايجاد شود.

به طور كلي چهار استراتژي اصلي (راهبرد) جهت پاسخ‌گويي به مسائل عمومي وجود دارد:

الف. استراتژي انفعالي

در اين استراتژي، سازمان به مسائل عمومي و اجتماعي تحت قلمرو خود توجّهي نمي‌كند و در مقابل خط مشي‌هاي وضع شده نيز از خود مقاومت به خرج نمي‌دهد.

ب. استراتژي انطباقي

در اينجا، سازمان؛ سهل‌ترين روش خود را با تغييرات پيش آمده در محيط و خط مشي‌هاي عمومي، منطبق كرده و تلاش مي‌كند به سرعت خود را در مسير اصلي كارها قرار دهد.

ج. استراتژي اثرگذار

در اين استراتژي، سازمان سازوكارهايي را براي پيش‌بيني مسائل عمومي توسعه مي‌دهد و به جاي جنگ با تغيير يا انطباق با آن، استراتژي تأثيرگذاري بر تغيير را پيش مي‌گيرد.

د. استراتژي تعاملي

سازمان مشروعيت خط مشي‌هاي عمومي را به عنوان فرآيندي كه نشأت گرفته از انتظارات عمومي است، تشخيص داده و به اين واقعيت كه سازمان و جامعه، داراي روابطي متعامل هستند، رسيده است. در پاره‌اي اوقات بر افكار عمومي تأثير گذاشته و در شرايطي ديگر، رفتار خود را تغيير مي‌دهد.

براي پيشبرد بهينه امور و تحقّق سياست‌ها و خط مشي‌ها و پاسخ‌گويي به مسائل عمومي، بايد بتوان استراتژي مناسبي انتخاب كرد و بر اساس آن، تاكتيك‌ها و شيوه‌هاي اجرايي بهتر و كارآمدي را به كار بست.

در اينجا مسئله اين است كه راهبرد فرهنگي ما نسبت به آموزه مهدويت، بايد چگونه باشد؟! در واقع مناسب‌ترين استراتژي فرهنگي در قبال مسائل و موضوعات مرتبط با مهدويت چيست؟

در يك نگاه كلان، ابتدا بايد بدانيم به عنوان جامعه منتظر، چه وظايف و مسئووليت‌هايي نسبت به (مهدويت) داريم و بهترين راه‌ها براي عمل به اين مسئوليت‌ها چيست؟

در اينجا چند مسئوليت اصلي متوجّه جامعه است كه بيشتر عامل ثبات، بالندگي، تعالي و حركت هستند:

1. بصيرت آرماني؛ يعني دانايي و فهم ايمان كه ناظر به آرمان قدسي و معطوف به جامعة مطلوب قرآني است و منجر به بالا رفتن قدرت تمييز و تشخيص مي‌شود.

2. انتظار هويت‌ساز؛ يعني بازسازي هويت جمعي و جهاني شيعه و قرار گرفتن آنها در يك تشكل وصف واحد كه به صورت مؤثر جهان را به سمت جامعه موعود سوق دهد.

3. آينده‌نگري پيش‌برنده؛ يعني، توجّه عيني و عملي به آينده و انجام اقدامات سنجيده و كارآمد كه موجب پيشتازي و حركت سريع در تحولات جهاني مي‌شود.

4. روابط صالحانه؛ يعني تشكيل جامعة مؤمن و منسجم براي تحقق وعده‌هاي الهي مهم دانسته و بر پاكي‌ و طهارت اخلاقي و ايماني اجتماع پافشاري مي‌كند (وعدالله الذين آمنوا منكم و عملو الصالحات ليستخلفنهم…)

5. پايداري آرام؛ يعني صبر و بردباري و استقامت در دوران سخت غيبت كبري، همراه با انضباط و حفظ اسرار و مسائل كلي مربوط به ظهور.

6. روحيه مجاهدانه؛ يعني شكل‌گيري جامعه‌اي معين و ناصر كه قدرت و نيروي مضاعف و مجاهدانه خود را براي ياري و همراهي با منجي موعود آماده كرده و مهياي قيام و جهاد است.

براي تحقق موارد ياد شده و عمل به مسئوليت‌ها و وظايف جامعه منتظر، نياز به خط مشي‌ها و سياست‌هاي فرهنگي در سطوح كلان و خرد است و به همين جهت بايد راهبردهاي خاص و روشني نيز براي تحقّق اين سياست‌ها در نظر گرفت. به نظر مي‌رسد در اين  راستا، اتخاذ استراتژي مؤثر (اثرگذار) براي اجراي سياست‌هاي كلان فرهنگي در عرصه مهدويت و انتظار، ضروري و كارساز است؛ يعني، در عين حال كه داراي سياست‌هاي مطرح، مدون و روشني در اين زمينه هستيم، راهبردهاي اثرگذار نيز ـ‌ به خصوص در حوزة فرهنگ ـ داشته‌ باشيم. در استراتژي اثرگذار، تغيير و اصلاح و يا انطباق اهميت بسزايي دارد؛ يعني بايد آثار دگرگوني و تغيير را بتوان در‌‌ آن مورد مشاهده كرد.

به نظر مي‌رسد در اين راستا راهبردهاي زير در عرصه مهدويت بايد مورد توجه قرار گيرد:

1. مهم ترين راهبرد فرهنگي ما در عرصه فرهنگي، خروج مهدويت از حاشيه به متن و از فرعي بودن به اصلي بودن و از غير قابل دسترس بودن به امري دست يافتني و عيني است.

2. چشم انداز 20 ساله جمهوري اسلامي ايران و ساير چشم انداز هاي احتمالي، بايد  ناظر و متوجه چشم انداز آموزه مهدويت باشد؛ يعني اين چشم انداز آرماني دين، بايد همچون ستاره اي پرفروغ، راهنما و جهت دهنده ما در همه سياست‌ها و برنامه‌ها باشد و سمت و سوي كارها و فعاليت هاي فرهنگي ما را مشخص سازد.

3. الگو‌ها و مدل هاي فرهنگي ( آموزشي، تربيتي، اخلاقي و… ) از آموزه مهدويت استخراج گردد و در اختيار سازمان هاي فرهنگي، آموزش و پرورش، دانشگاهها، كارشناسان و دست اندر كاران فرهنگي كشور و…. قرار داده شود تا در فهم بهتر آينده و استفاده از آنها در برنامه هاي خود، به اين مدل‌ها مراجعه شود.

4.ايجاد قرارگاه ” ديده باني فرهنگي ” در يكي از مراكز مهم مهدوي و رصد كردن تحولات و تغييرات ملي، منطقه اي و جهاني و ارايه يافته‌ها و تجزيه تحليل هاي خود به مراكز تصميم گيري كشور.

5. شكل گيري ” هنر مهدوي ” در عرصه سينما، تلويزيون، نقاشي و تصوير سازي، شعر و داستان و… بايد مهم ترين راهبرد ما در جهان امروز   باشد. هنر مهدوي، ضمن اينكه توجه خاصي به مقوله آينده و آينده نگري دارد، ارزش هاي متعالي مطرح در انديشه مهدويت را دست مايه فعاليت هاي خود ساخته و به بازسازي و ارايه هنر مندانه آنها مي پردازد. هنر مهدوي با سرمايه گذاري بر روي مباحث اصيلي چون فطرت گرايي، آرمان خواهي، كمال خواهي، آرامش و امنيت فردي و جمعي،قسط و عدل، سعادت و لذت واقعي، عبادت و معنويت گرايي، تنعم و آسايش همگاني و… مي‌تواند حرف‌ها و پيام هاي فاخر و استواري را در جهان ارايه دهد.

6. خانواده مهدوي، محله مهدوي، مدرسه مهدوي، دانشگاه مهدوي، اداره مهدوي، شهر مهدوي، نظام مهدوي  و… الگوها ونمادهايي هستند كه توان بالاي تبليغي و فرهنگ سازي در اصلاح و بهبود امور و تشكيل جامعه صالح و ايماني قبل از ظهور را دارند. در واقع شبيه سازي جامعه منتظر به جامعه مطلوب و آرماني و بيان انتظارات و خواسته هاي مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف از آن جامعه  و حركت به سمت  وضع مطلوب و آرماني،  مي تواند كمك شاياني به مهندسي فرهنگي جامعه بر اساس معارف قرآني و رويكرد مهدوي داشته باشد و فضاي معنوي  اجتماع منتظران را دگرگون سازد.

7.  …

روشن است كه باورداشت مهدويت مي تواند موجب نزديكي و وحدت مسلمانان دنيا و احياي روحيه ‌اخوت و برادري در ميان كشورهاي اسلامي باشد؛ منتها شكل و نحوه طرح اين موضوع از مباحث مهمي است كه نياز به كار دقيق پژوهشي دارد و بايد از آسيب‌ها و آفاتي نظير مباحث سياسي و اختلافي و سطحي نگري نسبت به آموزه‌هاي مهدوي به دور باشد.

پدیدآ.ورنده: روح الله شاكری