از تهمت های بزرگ و نابخشودنی كه در طول تاریخ مخصوصاً سالهای اخیر از جانب غربیان و وابستگان و تاریك فكران داخلی آنها نسبت به پیامبر اكرم (ص) روا داشته شده است این امر است كه پیامبر خاتم، پیامبر رحمت و رأفت را، پیامبر خشونت و خونریزی و قساوت معرّفی نموده اند
پروژه تخریب تلاش دارند چهره انبیاء و امامان معصوم(ع) را به گونه ای خشونت طلب معرّفی كنند كه بشریت رغبت نكند به اسلام و قرآن، تمایل به مسلمان شدن از خود نشان ندهد.
البته این پروژه در فازهای مختلفی اجرا می شود گاه با معرفی طالبان خشونت طلب و متحجّر و جانی كه دست پرورده خود غربیان است، به عنوان مسلمانان راستین، و گاه با تروریست دانستن تمامی مسلمانان، و گاه در داخل كشور با متّهم نمودن برخی چهره های علمی و معنوی و جریان های فكری و مذهبی سالم به عنوان خشونت طلب و همین طور زیر سؤال بردن برخی از احكام حدود و قصاص در اسلام و… هم فازهایی از همان پروژه اصلی است.
ولی هر انسان خردورز و با انصاف اگر كوچكترین دقتی داشته، نسبت به رفتار پیامبر اكرم(ص) مخصوصاً در دوران 23 ساله رسالت، و نگاهی گذرا داشته باشد به قرآن و كلمات پیام آور آن، به راحتی در می یابد كه قرآن با لفظ و نام خدای «رحمان» و «رحیم» آغاز شده و در بین 114 سوره آن، 113 سوره آن با همین عنوان شروع شده است، و قرآن را به عنوان رحمت، و پیغمبر خاتم را به عنوان «رحمةٌ للعالمین»(1) معرفی می كند. كاركرد 23 ساله پیامبر(ص) كه غالباً قربانی خشونت های دشمن خود بوده و آنچه از او دیده شده یا جنگهای دفاعی است و یا صلح و آشتی بوده است و یا گذشت و لطف و مهربانی كه اوج آن را در جریان فتح مكه می بینیم كه حضرت در اوج قدرت و پیروزی و تسلّط، بالاترین عفو و گذشت و لطف را در حق سرسخت ترین دشمنان خویش نشان می دهد.
آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به برخی آیات و روایات و برخی كاركردهای آن حضرت كه نشان دهنده نهایت رحمت و رأفت اوست. وجود مبارك پیامبر اكرم(ص) به عنوان الگوی رأفت و رحمت می تواند بزرگترین و برترین محور برای وحدت ملی و جهانی باشد.
الف: قرآن و پیامبر رحمت.
قرآن كه كتابی است از طرف خداوندی كه رحمت و سیع و بی پایانی دارد، خود نیز رحمت است و برای مردم، آیات فراوانی در این كتاب الهی وجود دارد كه نشان می دهد قرآن رحمت و لطفی است در حق بشریت یك جای می فرماید: «بصائر للناس و هدیً و رحمةً ؛(2)كتاب مایه بصیرت و عامل هدایت و رحمت» در جای دیگری می فرماید: «و آیة لهدیً و رحمةً للمؤمنین؛(3) براستی قرآن مایه هدایت و رحمت برای مؤمنان است» این كتاب رحمت در جای جای متن خود از رحمت و رأفت و مهربانی و دلسوزی و نرمی پیامبر خاتم سخن به میان آورده است كه به نمونه هایی اشاره می شود:
1ـ رحمت برای جهانیان
«و ما ارسلناك الّا رحمةً للعالمین؛(4) ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»
عموم مردم دنیا از مؤمن و كافر از وجود با بركت او بهره بردند، و او رحمتی است برای تمام بشریت چرا كه نشر آئینی را برعهده گرفته است كه سبب نجات همگان است حال اگر گروهی از آن استفاده بردند، و گروهی استفاده نكردند این مربوط به خودشان است و تأثیری در عمومی بودن رحمت وجود اونمی كند، خود آن حضرت فرمود: «ایّها النّاس انّما انا رحمةٌ مهداةٌ؛(5) مردم! من فقط رحمت هدایت یافته ام.»
وجود مبارك پیامبر اكرم(ص) نه تنها برای زمینیان رحمت است بلكه برای آسمانیان نیز رحمت است حدیث زیبا و جالبی این مسئله را تأیید می كند. حدیث این است هنگامی كه آیه فوق نازل شد پیامبر رحمت از جبرئیل پرسید: «هل اصابك من هذه الرّحمة شی ءٌ؛ آیا چیزی از این رحمت عائد تو (هم) شد»؟ جبرئیل در پاسخ گفت: «نعم انّی كنت اخشی عاقبة امری فآمنت بك، لما اثنی اللّه علیّ بقوله عند ذی العرش مكین؛(6) من از پایان كار خویش بیمناك بودم، اما بخاطر (آیه ای كه در قرآن نازل شده است بر) تو از وضع خود مطمئن شدم آنجا كه خداوند مرا با این جمله مدح كرده است كه صاحب قدرت (یعنی جبرئیل) در نزد خالق عرش بلند مقام و بلند مرتبه است.»
در این باره غربیان نیز اعتراف دارند كه تمدن و پیشرفت های علمی آنان مدیون و مرهون وجود اسلام و شخص پیامبر اكرم است به نمونه هایی در این زمینه توجه شود.
1ـ «ژول لابوم» اندیشمند و نویسنده فرانسوی می گوید: «دانش و علم برای جهانیان از سوی مسلمانان به دست آمد و مسلمین علوم را از قرآنی كه دریای دانش است گرفتند و نهرها از آن برای بشریت در جهان جاری ساختند.»(7)
2ـ «دینورت» می نویسد: «واجب است اعتراف كنیم علوم طبیعی و فلكی و ریاضیات كه در اروپا رواج گرفت، عموماً از بركت تعلیمات قرآنی است و ما مدیون مسلمانانیم بلكه اروپا از این جهت شهری از اسلام است.»(8)
2ـ نرمی و ملایمت رمز موفقیت پیامبر(ص)
برای پیشرفت اسلام و موفقیت پیامبر اكرم(ص) در بین اعراب خشن و عقب مانده دوران جاهلیّت عوامل متعددی نقش داشته است، از جمله می توان از عوامل ذیل نام برد.
یك: قرآن به عنوان معجزه ماندگار الهی و وجود زیبایی ها، جاذبه ها، و شورانگیزی های غیرقابل توصیف آن و همین طور ژرفا و عمق غیر قابل وصف آن است.
دو: تاریخ روشن توأم با صداقت و پاكی و امین بودن آن حضرت، به گونه ای كه همان مشركان لجوج او را «امین» خواندند، و حتّی بعد از بعثت نیز امانات خود را به او تحویل می دادند.
سه: شخصیت ویژه و نوع رهبری رسول اكرم(ص).
چهار: خلق و خوی و ملایمت و نرمی در رفتار پیامبر اكرم(ص).(9)
قرآن از بین عوامل فوق بیشترین تكیه را بر خلق و خوی پیامبر اكرم (ص) و ملایمت و نرمی او نموده است. یكجا می فرماید: «و انّك لعلی خلقٍ عظیم؛(10) براستی تو دارای اخلاق عظیم و برجسته ای هستی.»
در جای دیگر با صراحت رمز و راز موفقیّت او را در ملایمت و نرمی، مهربانی و شفقت او می داند و لذا فرمود: «فبما رحمةٍ من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّاً غلیظ القلب لا نفضّوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر؛(11)ای پیامبر! بخاطر رحمت الهی نسبت به آنها نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل (و دارای خشونت) بودی از اطراف تو پراكنده می شدند، پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب، و در كارها، با آنان مشورت كن…»
با آن همه نرمی و ملایمت حضرت باز قرآن به پیامبرش دستور می دهد: بیشتر نرمی و ملایمت نشان بده، آنها را ببخش برای آنها طلب آمرزش نما، و به آنها آن قدر احترام قائل باش و به آنها آن قدر شخصیّت بده و در كارها به آنها مشورت نما.
دو نمونه از ملایمت آن حضرت
یك: بارها حضرت توسط دشمنان خشونت طلب سنگباران و مورد اهانت قرار گرفته بود، گاه مجبور می شد مكه را ترك نموده به كوههای اطراف پناهنده شود، خدیجه همسر مهربانش به دنبالش راه می افتاد تا او را پیدا می كرد، و در آن لحظه كه زخمهای پای او را پانسمان می كرد این جمله را از او می شنید: «الّلهمّ اغفر لقومی فانّهم لایعلمون؛(12) خدایا قومم را (بخاطر اهانت و سنگباران من) ببخش زیرا آنها (از مقام ربوبیّت و رسالت) آگاهی ندارند.»
راستی این مرد را هیچ وجدان بیدار و خرد با انصاف خشونت طلب معرفی می كند؟ او كه از رفتار ملایم خویش نسیم سحر را خجل می سازد، و هر دشمن سنگدل خویش را در مقابل مهربانی و رأفت خود نرم می سازد.
دو: مردی یهودی در مدینه مركز قدرت و حكومت پیامبر اكرم(ص) روزی سر راه پیامبر اسلام را گرفت و مدعی شد كه از پیامبر طلبكار است و اصرار كرد، باید در همین كوچه و محل، طلب او را بپردازد. پیغمبر اكرم فرمود: اولا شما از من طلبكار نیستی، و ثانیاً: اجازه بدهید كه بروم منزل، چون پول همراه ندارم. یهودی گفت: یك قدم نمی گذارم بردارید، هر چه پیامبر بیشتر با او نرمش نشان دادند، او بیشتر خشونت نشان داد، تا آنجا كه عبا و ردای پیامبر اكرم را گرفت و بدور گردن حضرت پیچید و كشید، به گونه ای كه اثر قرمزی آن بر گردن مبارك حضرت مشهود بود، از آن طرف مسلمانان منتظر بودند كه نماز جماعت اول وقت را با آن حضرت برگزار نمایند، هر چه منتظر ماندند دیدند حضرت نیامد، عده ای بیرون مسجد آمدند با تعجب دیدند مرد یهودی او را نگهداشته مسلمانان خواستند با اجبار و یا با ضرب و شتم حضرت را از دست او رها نمایند، پیامبر اكرم(ص) فرمود: نه شما به این مرد كاری نداشته باشید من بهتر می دانم با او چه گونه رفتار كنم حضرت آن قدر ملایمت و نرمی نشان داد كه یهودی در همان جا گفت: «اشهد ان لا اله الّا اللّه و اشهد انّك رسول اللّه»(13) شما با این همه قدرتی كه (در مدینه) دارید، این همه تحمل و نرمی نشان می دهید، این تحمّل، تحمّل یك انسان عادی و معمولی نیست بلكه نشان از آن دارد كه شما مبعوث شده از طرف خداوند هستید.»
3ـ دعوت از طریق برهان و استدلال
در طول تاریخ كسانی كه اهل خشونت و زور و قلدری بوده اند هرگز اهل خرد و منطق و استدلال نبوده اند، بلكه هر كس خواست با منطق و برهان با آنها برخورد كند در جا خفه و نابود شد، ولی بر عكس پیامبران الهی عموماً و پیامبر خاتم خصوصاً هرگز دعوت خویش را با زور و اجبار بر مردم نقبولاند، كه دین اجبار و اكراه بردار نیست، بلكه از طریق برهان و استدلال، منطق و جدال حسن، دعوت خویش را و مكتب الهی خود را معرفی نمودند، و وجدانهای بیدار و فطرت پاك نیز از قبول آن ابا نكردند، قرآن به اعلا صوت، به بلندای ابدیت اعلام فرمود كه ای پیامبر مردم را با منطق و استدلال به سوی خدا و حق و حقیقت دعوت كن، آنجا كه فرمود:
«ادع الی سبیل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالّتی هی احسن؛(14) با حكمت و اندرز نیكو، به راه پروردگارت دعوت نما، و با آنها به روشی كه نیكوتر است استدلال كن».
استاد شهید مطهری در ذیل این آیه می گوید: این مسئله زیاد مطرح می شود كه آیا اسلام دعوتش با زور و اجبار بوده است و یا (منطق) و اختیار؟و این یك چیزی است كه كشیشهای مسیحی (بلكه تمام غربیان) فوق العاده روی آن تبلیغ كردند بطوری كه اسلام را گذاشته اند «اسلام دین شمشیر» اسلام دینی است (خشونت طلب) كه منحصراً از شمشیر استفاده می كند… و حتی در بعضی از كتابهایشان، به پیامبر اكرم(ص) اهانت می كنند و كاریكاتورهایی می كشند بصورت مردی كه در یك دستش قرآن را گرفته، و در دست دیگرش شمشیر و بالای سر افراد ایستاده (و امروز به جای شمشیر بمب هسته ای همراه با قرآن نشان می دهند) به این معنا كه یا به این قرآن ایمان بیاورید و یا آنكه گردن شما را با این شمشیر می زنیم (و یا توسط بمب هسته ای نابودتان می كنیم) و متأسفانه گاهی خود مسلمانان هم حرفهایی می زنند كه نه با تاریخ منطبق است و نه با قرآن، بلكه با حرفهای دشمنان منطبق است یعنی حرفی را كه یك جنبه اش درست است، طور دیگری تعبیر می كنند و بهانه بدست دشمن می دهند. مثلاً می گویند: اسلام با دو چیز پیش رفت با مال خدیجه و شمشیر علی(ع) یعنی با زر و زور آگر دینی با زر و زور پیش برود، آن دین، چه دینی می تواند باشد؟!
(ولی) قرآن حتی در یك جا هم ندارد كه دین اسلام با زر و زور به پیش رفته است…»(15)
4ـ بشارت دهنده و چراغ روشن
«یا ایّها النّبیّ انا ارسلناك شاهداً و مبشّراً و نذیراً و داعیاً الی اللّه باذنه و سراجاً منیراً و بشّر المؤمنین بانّ لهم من اللّه فضلاً كبیراً؛(16) ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار كننده و تو را دعوت كننده به سوی خدا به فرمان او قرار دادیم. و چراغی روشنی بخش و مؤمنان را بشارت ده كه برای آنان از سوی خداوند فضل بزرگی است»
خداوند در آیه به صراحت اعلام می كند كه پیغمبر آمده كه بشارت دهنده باشد و انذار كننده نسبت به گناهان و با منطق و استدلال به سوی خداوند و حق و حقیقت دعوت می كند هر كس پذیرفت بشارت دو چندان و فضل بزرگ را دریافت خواهد كرد و آن كس كه بی راهه رفت خود ضرر كرده است و هرگز دستور به خشونت نداده است.
ب: مروری به تاریخ زندگی آن حضرت
مروری گذرا بر تاریخ 23 ساله رسالت آن حضرت بخوبی نشان می دهد كه جز رحمت و رأفت و عفو و گذشت و در موارد لازم دفاع از خود در زندگی آن حضرت مشاهده نشده است و حتی دشمنان سرسخت او به این امر اعتراف و اذعان داشته اند.
1ـ آغاز وحی با خواندن و آغاز دعوت با توحید.
اولین آیاتی كه بر آن حضرت نازل شد سخن از قلم و فرهنگسازی و دعوت می گوید: می فرماید: «بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفرید كسی كه انسان رااز خون بسته خلق كرد، بخوان و پروردگار تو گرامی است آنكه قلم را تعلیم داد و به آدمی آنچه را كه نمی دانست آموخت»(17) انسان خشونت طلب هرگز سخن از قلم و آگاهی و تعلیم به زبان نمی آورد. و اولین دعوت او به صورت علنی این بود كه «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا؛ بگویید معبودی جز خدا نیست رستگار می شوید.
2ـ سیزده سال قربانی خشونت
پیامبر اكرم سیزده سال در مكه سپری كرد، سه سال آن را به صورت غیر علنی و سرّی مردم را به خدا دعوت و ده سال را علنی و آشكارا، در این دوران حضرت و یارانش بدترین و زشت ترین خشونتها را تحمّل كردند و هیچ كس پیدا نمی شود در این دوران كه بگوید او و یارانش نه تنها خشونت طلب و خشونت خواه نبودند بلكه بدترین جسارت ها و شكنجه ها را از خشونت طلبان دیدند و تحمل نمودند، و آن روزی هم كه بر این خشونتگران دست یافتند، ماندنی ترین عفو و گذشت را در حق آنها روا داشتند. آری نسبت به خود آن حضرت انواع و اقسام تهمت ها را مورد استفاده قرار دادند و از آزار و اذیت جسمانی او لحظه ای كوتاهی نكردند گاه او را سنگباران نمودند و گاه با خاك روبه و سیرابی حیوانات او را آزار دادند، و زمانی خار بر سر راه او كاشتند و دوره ای نیز او را در شعب ابی طالب با بدترین و فجیع ترین وضع در مدّت سه سال در محاصره اقتصادی قرار دادند.
سران خشونت و مهره های اصلی دشمنان آن حضرت این افراد بودند، ابولهب عمو و همسایه آن حضرت كه مرتب او را تكذیب و اذیت می كرد، اسود بن یغوث كه از مسخره چیان مسلمانان و آن حضرت بود، «ولیدبن مغیره» «امیّه» «ابیّ» فرزندان خلف، ابوالحكم بن هشام كه بر اثر عناد زیادش او را ابوجهل خواندند، و او در جنگ بدر كشته شد. «عاص بن وائل» كه رسول خدا را «ابتر» می خواند و عقبة كه لحظه ای دست از آزار مسلمانان و پیامبر نكشید.(18)
اما نسبت به مسلمانان بدترین و زشترین خشونت ها روا داشته شد، بلال را «امیّة بن خلف» بر روی ریگهای داغ می خواباند و سنگ بزرگی را روی سینه او قرار می داد و از او جز صدای «احد احد؛ خدا یكی است» شنیده نشد به قدری بلال را شكنجه كردند كه ورقة بن نوفل بر وضع او رقت كرد و گریست و به امیّه گفت: اگر او را با این وضع بكشید من قبر او را زیارتگاه خواهم
ساخت.(19) یاسر و سمیّه آن قدر شكنجه و آزار دیدند كه در راه توحید به شهادت رسیدند، یاسر بر اثر شكنجه در گرمای سوزان و سمیه نیز با نیزه بی رحم ابوجهل از پا درآمد.(20) عبدالله بن مسعود وقتی آیاتی از اول سوره الرحمان را در مسجد الحرام تلاوت نمود، سران خشونت و كافران قریش به قدری او را زدند كه خون از سرو صورت او جاری شد(21) و در نتیجه اگر انسان كمترین انصاف و محدودترین اطلاعات از تاریخ صدر اسلام و دوران بعثت پیامبراكرم(ص) داشته باشد اعتراف خواهد كرد كه پیامبر اكرم و مسلمانان نه تنها خشونت طلب نبودند بلكه قربانی خشونت شدند، و بدترین و بیشترین ضربه ها را از ناحیه خشونت طلبان و كافران تحمل نمودند.
3 ـ هجرت برای فرار از خشونت
وضع رقّت بار مسلمانان و شكنجه هایی كه از ناحیه رؤسای خشونت، به آنها می رسید پیامبر را بر آن داشت كه به مسلمانان اجازه هجرت دهد و به عنوان راهنمایی فرمود: «هر گاه به خاك حبشه سفر كنید، بسیار برای شما سودمند خواهد بود، زیرا بر اثر وجود یك زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به كسی ستم نمی شود و آنجا خاك درستی و پاكی است و شماها می توانید در آن خاك بسر ببرید، تا خدا فرجی برای شما پیش آید.»(22)
كلام نافذ پیامبر باعث شد عدّه ای به سركردگی جعفر بن ابی طالب به حبشه هجرت كنند، رؤسای خشونت گر «دارالندوه» گروهی را به دنبال آنها فرستادند كه آنها را به مكه بازگردانند، ولی مأموران موقعی كه شنیدند كه
كشتی مهاجران سواحل جده را ترك گفته بود. با این حال آنهارا رها نكردند، بلكه گروهی را به سركردگی «عمروعاص» به حبشه فرستادند كه با تحریك شاه حبشه آنها را از آنجا بیرون رانند.
ولی سخنان سراپا روشنگر جعفر كه گذشته خشونت آمیز كفار و پیام سراپا رحمت و رأفت اسلام و پیام آور آن را به تصویر می كشید نقشه سران خشونت را به هم ریخت.
«ما گروهی بودیم نادان و بت پرست از مردار اجتناب نمی كردیم، پیوسته به گرد كارهای زشت بودیم. همسایه پیش ما احترام نداشت، ضعیف و افتاده محكوم زورمندان بودیم، با خویشاوندان خود به ستیزه و جنگ بر می خاستیم، روزگاری به این منوال بودیم، تا این كه یك نفر از میان ما كه سابقه درخشانی در پاكی و درستكاری داشت، برخاست و به فرمان خدا ما را به توحید و یكتاپرستی دعوت نمود، و ستایش بتان را نكوهیده شمرد، و دستور داد در رد امانت بكوشیم و از ناپاكیها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش رفتار می نماییم و از خونریزی و آمیزشهای نامشروع و شهادت دروغ، خیانت در اموال یتیمان و نسبت دادن زنان به كارهای زشت دور باشیم… ولی قریش در برابر ما قیام كردند، و روز و شب ما را شكنجه دادند، تا ما از آیین خود دست برداریم، گرد خیانت و زشتیها برویم، ما مدتها در برابر آنها مقاومت نمودیم تا آن كه تاب و توانائی ما تمام شد.»(23)
كوچكترین دقت در سخنان جعفر نشان می دهد كه دین اسلام دین رأفت و رحمت و صلح و دوستی است و آن كسانی كه در مقابل
مسلمانان قرار داشتند سراپا خشونت و وحشیگری و قلدری بودند.
خشونت سران قریش تا آنجا اوج گرفت كه تصمیم گرفتند پیامبر را به قتل برسانند اما پیك وحی پیامبر اكرم(ص) را از نقشه شوم مشركان خبر دار نمود كه «هنگامی كه كافران بر ضد تو فكری می كنند، تا تو را زندانی كنند یا بكشند و یا تبعید نمایند آنان با خدا از در حیله وارد می شوند، و خداوند حیله آنها را به خود آنها بر می گرداند.»(24)
لذا مجبور شد پیامبر اكرم در ماه ربیع الاول سال سیزدهم دست به هجرت بزند و به سوی مدینه حركت كند. علی(ع) پس از مهاجرت رسول گرامی در نقطه بلندی از مكه ایستاد و فرمود: «هر كس پیش محمد امانت و سپرده ای دارد بیاید از ما بگیرد كسانی كه پیش پیامبر امانت داشتند با دادن نشانه و علامت امانتهای خود را پس گرفتند.»(25)
راستی چنین فردی كه از ترس دشمنانش مجبور به هجرت شده است و به امانات همان دشمنان خیانت روا نمی دارد، و جان وصیّ خویش علی(ع) را در معرض خطر قرار می دهد برای ردّ امانات، می توان به او گفت خشونت طلب؟ آیا جز صداقت و انسانیّت چیز دیگری می توان به او نسبت داد؟
4ـ نخستین اقدامات در مدینه و نشانه های رأفت
انسان رئوف و مهربان و یا خشن رقی القلب هر جا وارد شود از اولین اقداماتی كه انجام می دهد بخوبی قابل تشخیص و شناخت است، و این قاعده را بخوبی می توان در رفتار پیغمبر اكرم(ص) مشاهده نمود، حضرت اولین اقدامی كه در مدینه انجام داد ساخت مسجد مدینه بود به عنوان مركز عبادت، و فراگیری مسائل اسلامی، چرا كه مسجد تنها مركز پرستش نبود بلكه تمام معارف و احكام اسلامی، اعم از آموزشی و پرورشی در آنجا گفته می شد، همه گونه تعلیمات دینی علمی، حتی امور مربوط به خواندن و نوشتن در آنجا انجام می گرفت تا آغاز قرن چهارم اسلامی غالباً مساجد، در غیر اوقات نماز حكم مدارس را داشت.(26)
این اقدام حضرت بخوبی نشان از رأفت و دلسوزی او دارد كه در پی هدایت تعلیم و تربیت مردم است نه در پی چپاول و خونریزی و خشونت در حق آنان.
دومین اقدام حضرت این بود كه پیمان برادری بین مسلمانان به وجود آورد، با توجه به این كه دو قبیله «اوس» و «خزرج» سالها با هم درگیر بودند پیامبر اكرم (ص) با ورود در مدینه مأمور گشت كه مهاجرین و انصار را با یكدیگر برادر گرداند، لذا در یك جمع عمومی اعلام فرمود: كه دو تا دو تا با یكدیگر برادر دینی شوید.(27)
5ـ جنگهای دفاعی و یا تحمیلی
اگر كسی جنگهای پیامبر اكرم(ص) را نشانه خشونت طلبی او بداند باید گفت خیلی دور از انصاف و تاریخ قضاوت كرده است چرا كه اكثر جنگهای آن حضرت دفاعی و تحمیلی بوده است. لذا در اولین جنگ مسلمین قرآن این مسئله را متذكر می شود كه «اذن للّذین یقاتلون بانّهم ظلموا و انّ اللّه علی نصرهم لقدیر؛(28) به افرادی كه مورد هجوم واقع شده اند اجازه دفاع داده شد زیرا آنان مظلوم و ستمدیده اند و خداوند به كمك و یاری آنان قادر و توانا است» در برخی از این جنگ ها مانند خندق و احزاب مشركین تصمیم داشتند اسلام و مسلمین را از ریشه بركنند منتهی دفاع مسلمانان مانع از این عمل شد، یقیناً هر انسانی و حتی هر حیوانی دفاع از خویش را روا می دارد و آن را قابل تمجید و تأیید می داند.
6ـ رأفت و گذشت در اوج قدرت
پیامبر اكرم (ص) در روز دهم ماه رمضان سال هشتم هجرت با ده هزار نفر از مدینه به سوی مكه حركت كرد و با نقشه خردمندانه مكه را به محاصره در آورد و بدون خونریزی دشمن را وادار به تسلیم نمود. از عواملی كه به تحقق این هدف كمك شایانی نمود، علاوه بر مسئله «استتار» و «اصل غافلگیری» این بود كه عباس عموی پیامبر بعنوان خیرخواهی برای قریش به سوی مكه رفت و ابوسفیان را به اردوگاه اسلام آورد و سران قریش بدون ابوسفیان نمی توانستند تصمیم قاطعی بگیرند. هنگامی كه او در برابر عظمت بی سابقه اسلام سر تسلیم فرود آورد و ابراز ایمان نمود پیامبر از وجود او برای ارعاب مشركان حداكثر استفاده را برد، چرا كه ابوسفیان بعد از مشاهده نیروی ده هزار نفری مسلمانان به مكه برگشت و با رنگ پریده و بدن لرزان گفت: واحدهایی از ارتش اسلام كه هیچ كس را تاب مقاومت آنان نیست شهر را محاصره كرده اند و چند لحظه دیگر وارد شهر می گردند پیشوای آنان محمد به من قول داده كه هر كس به مسجد و محیط كعبه پناه ببرد، و یا اسلحه به زمین گذارد، در خانه خود را به عنوان بی طرفی ببندد و یا وارد خانه من و یا خانه «حكیم حزّام» گردد، جان ومال او محترم و از خطر مصون است.
پیامبر به این نیز اكتفا نكرد، پس از ورود به مكه علاوه بر پناهگاههای سه گانه پرچمی به دست «عبدالله ختمی» داد و فرمود كه فریاد كند: هر كس زیر پرچم او گرد آید در امان است.(29)
سرانجام پیامبر اكرم وارد مسجد الحرام شد و دستور داد درب كعبه را باز كردند، و در حالی كه دستهای خود را بر چهار چوبه های درب گذارده بود رو به مردم كرده چنین گفت: سپاس خدایی را كه به وعده خود عمل نمود و بنده خود را كمك كرد و دشمنان را به تنهایی سركوب ساخت.
امروز بر شما ملامتی نیست
سكوت تا كی بر محوطه مسجد و بیرون آن، حكفرما بود، نفسها در سینه ها حبس و افكار و تصوّرات مختلفی بر مغز و عقل مردم حكومت می كرد، مردم مكّه در این لحظات به یاد آن همه ظلم و ستم و بیدادگریهای خود افتاده فكرهای مختلفی می كردند.
اكنون گروهی كه چندین بار با پیامبر به نبرد خونین برخاسته، و جوانان و یاران او را به خاك و خون كشیده اند و سرانجام هم تصمیم گرفته بودند كه شبانه به خانه بی پناه او بریزند، او را ریزه ریزه كنند، در چنگال قدرت پیامبر گرفتار شده، و پیامبر می تواند از آنان همه نوع انتقام بگیرد.
این مردم با تذكّر جرائم بزرگ خود، به یكدیگر می گفتند: لابد همه ما را از دم تیغ خواهد گذراند، یا گروهی را كشته و گروهی را بازداشت خواهد نمود و زنان و اطفال ما را به اسارت خواهد كشید.
آنان گرفتار افكار مختلف شیطانی بودند كه ناگهان پیامبر با جمله های زیر سكوت آنها را شكست و چنین گفت: ماذا تقولون؟! و ماذا تظنّون؟! چه می گویید و درباره من چگونه فكر می كنید؟ مردم بهت زده و حیران و بیمناك، همگی با صدای لرزان و شكسته با توجّه به سابقه رأفت و گذشت پیامبر اكرم(ص) گفتند: ما جز خوبی و نیكی چیزی درباره تو نمی اندیشیم، ترا برادر بزرگوار خویش، و فرزند برادر بزرگوار خود می دانیم، پیامبر كه بالطبع رئوف و مهربان و با گذشت بود وقتی با جمله های عاطفی آنان روبرو گردید چنین گفت: به شما می گویم: «لاتثریب علیكم الیوم یغفر اللّه لكم و هو ارحم الراحمین؛امروز بر شما ملامتی نیست، خدا گناهان شما را می آمرزد او مهربانترین مهربانان است.»(30) راستی این عمل جز از یك انسان رئوف و مهربان سر می زند؟ و آیا در رفتار او بویی از خشونت مشاهده می شود؟
اعلام عفو عمومی
یكی از افسران اسلام(31) هنگام ورود به مكّه این شعار را سر داد.
الیوم یوم الملحمة الیوم مستحلّ الحرمه؛ امروز روز نبرد است، امروز جان و مال شما حلال شمرده می شود؟ پیامبر اكرم(ص) از این شعار فوق العاده ناراحت شد و برای تنبیه وی، دستور داد كه پرچم از دست وی گرفته شود، و از مقام فرماندهی عزل گردد و پرچم را به فرزند او داد، و دستور داد این شعار را سر دهند الیوم یوم المرحمة؛ امروز روز رحمت (رأفت، گذشت، مهربانی) است. و آنگاه عفو عمومی را به شرح زیر آغاز كرد و گفت: شما مردم هموطنان بسیار مناسبی بودید، رسالت مرا تكذیب كردید و مرا از خانه ام بیرون ساختید، و در دورترین نقطه كه من به آنجا پناهنده شده بودم با من به نبرد برخاستید ولی من با این جرائم همه شماها را بخشیده، و بند بندگی و بردگی را از پای شما باز می كنم و اعلام می نمایم كه: «اذهبوا فانتم الطلقاء؛ بروید دنبال زندگی خود، همه شما آزادید.»(32)
راستی این عفو عمومی و گذشت و مهربانی در اوج قدرت كه می توانست تمام دشمنان خویش را از دم شمشیر بگذراند و یا به بردگی كشد، جز از یك انسان رئوف، مهربان، و دلسوز و «رحمة للعالمین» صادر می شود؟ راستی اگر آن حضرت ذرّه ای اهل خشونت بود لااقل برای تشفّی قلبش و انتقام از دشمنان خویش عدّه ای از دانه درشت های مشركین را به قتل می رساند.
بسیارند كسانی كه تا قدرت ندارند اهل لطف و مهربانی هستند وقتی به قدرت دستیافتند بدترین خشونت ها و جنایت ها را به كار می برند.
امّا رسول رحمت و رأفت در اوج قدرت مرتبه اعلای از رحمت و گذشت و عطوفت و مهربانی را به نمایش گذاشت این رأفت و رحمت می تواند درس بزرگی برای بشریت و مخصوصاً مسلمانان باشد كه می توانند با گذشت و رحمت بهترین زندگی را در كنار هم داشته باشند، و مسلمانان با محور قرار دادن آن وجود نازنین قوی ترین اتحاد و انسجام را به وجود آورند.
پی نوشت ها:ـ
33. سوره انبیاء، آیه 107.
34. سوره قصص، آیه 43.
35. سوره نمل، آیه 77.
36. سوره انبیاء، آیه 108.
37. میزان الحكمه، محمدی ری شهری، دارالحدیث، بیروت، 1419 ج 7، ص 3201، و الطبقات الكبری، ج 1، ص192.
38. مجمع البیان، ذیل آیه ی 108 انبیاء، به نقل از تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ج 13، ص527.
39. تفسیر نمونه، چاپ چهل و هفتم، ج 1، ص175.
40. همان، ص176.
41. مرتضی مطهری، سیره نبوی، دفتر انتشارات اسلامی، ص 138.
42. سوره قلم، آیه 4.
43. سوره آل عمران، آیه 159.
44. میزان الحكمه، همان، ج 7، ص3228، روایت 19975.
45. سیره نبوی، همان، ص 139.
46. سوره نحل، آیه 125.
47. سیره نبوی، همان، ص131.
48. سوره احزاب، آیه 45.
49. سوره علق، آیه 5.
50. تاریخ كامل ابی اثیر، ج 2، ص 47ـ51، و رك فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 123.
51. سیره ابن هشام، ج 1، ص 318.
52. كامل ابن اثیر، ج 2، ص 45 .
53. سیره ابن هشام، ج 1، ص 314.
54. تاریخ طبری، ج 2، ص 70.
55. تاریخ كامل، ج 2، ص 54ـ55، تاریخ طبری، ج 2، ص 73، فرازهایی از تاریخ اسلام، ص133.
56. سوره انفال، آیه 30.
57. تاریخ كامل، ج 2، ص 75، و فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص204.
58. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، همان، ص210.
59. همان، ص 114و سیره ابن هشام، ج 2، ص 123ـ126.
60. سوره حج،آیه 39.
61. امتاع الاسباع، ج 1، ص 379.
62. مغازی واقدی، ج 2، ص 835 به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 448 و درك بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 21،ص 107 و 132.
63. سعد بن عباده، رئیس خزرج.
64. فرازهایی از تاریخ اسلام، همان، ص 449.پدید آورنده : حوزه نت